وقتی بانک‌ها سقوط می‌کنند؛ داستان فروپاشی مالی ایسلند در دوران ظهور بیت کوین

اگر از دنبال‌کنندگان حوزه ارزهای دیجیتال باشید، احتمالاً می‌دانید که بیت کوین درست بعد از بحران مالی جهانیِ سال ۲۰۰۸ ظهور کرد. اگر هم جزو بیت‌کوینرها باشید، قطعاً با اشتیاق فراوان منتظر روزی هستید که سیستم بانکی از هم بپاشد و اَبَر‌بیت‌کوینی‌شدن (Hyper-Bitcoinization) اتفاق بیفتد. این در‌ حالی‌ است که بسیاری از افرادی که فروپاشی بانک‌ها را در سال ۲۰۰۸ با همه وجودشان تجربه کرده‌اند، بر این باورند که این واقعیت وحشتناک‌تر از آن است که بتوان تصورش کرد.بیشتر بخوانید: بیت کوین چیست؟ همه چیز درباره بیت کوین + ویدیویکی از افرادی که دراماتیک‌ترین سقوط بانک‌ها و بازار سهام را در سال ۲۰۰۸ در ایسلند تجربه کرد، جَرِد بیبلر (Jared Bibler)، تحلیلگر خبره و مشاور مالی سابق وال‌استریت است که حدود ۲۰ سال سابقه کار در بازارهای جهانی دارد. در این مقاله از وب‌سایت کوین تلگراف که به‌قلم اندرو فنتون (Andrew Fenton) با استفاده از خاطرات آقای بیبلر نگاشته شده است، خواهیم دید که هنگام سقوط بانک‌ها چه اتفاقی می‌افتد. با رمز ارز همراه باشید.بحران مالی سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۷) سال‌ها در حال شکل‌گرفتن بود. از یک سال پیش‌از‌آن، بازارهای مالی سراسر جهان نشانه‌هایی را بروز می‌دادند که از روی آن‌ها می‌شد وقوع بحران را پیش‌بینی کرد. بی‌ان‌پی پاریبا (BNP Paribas)، هشتمین بانک بزرگ جهان، به سرمایه‌گذاران هشدار می‌داد که در آینده نزدیک شاید نتوانند از صندوق‌های آن‌ها پول برداشت کنند و بانک بریتانیایی نورثرن راک (Northern Rock) قصد داشت از بانک انگلستان درخواست کمک مالی اضطراری کند و دو صندوق پوشش ریسک بیر استیرنز (Bear Stearns) هم در حال سقوط بودند.درنهایت، رکود بزرگ اتفاق افتاد و این بدترین بحران مالی تاریخ بود. پیشرفته‌ترین اقتصادها از دهه ۱۹۳۰ به این طرف، چنین رکودی را تجربه نکرده بودند. بدتر از همه اینکه روند بهبودی بعد از بحران هم در‌مقایسه‌با رکودهای گذشته بسیار کندتر پیش می‌رفت. جرد بیبلر درباره آن دوران می‌گوید:درست مانند این است که حالت تهوع شدیدی در معده‌تان به‌وجود آمده باشد و ماه‌ها از بین نرود. آن حس بدحالی همچنان وجود دارد؛ زیرا یک‌شبه اتفاق نمی‌افتد؛ بلکه آرام و به‌تدریج رخ می‌دهد.مانند بسیاری از اعضای جامعه ارزهای دیجیتال، بیبلر هم جزو کسانی بود که پیش از فروپاشی بانک‌ها در آن سال، فکر می‌کرد فقط خودش متوجه شکاف‌های روزافزون در سیستم مالی شده است و از این بابت احساس غرور می‌کرد. با‌این‌حال، وقتی در‌نهایت اتفاق افتاد، اعتراف کرد که غرورش نابجا بوده است.بیبلر به‌یاد می‌آورد:به هرکسی می‌رسیدم، می‌گفتم: «هی بچه‌ها! بحران داره اتفاق می‌افته! چند ساله دارم سعی می‌کنم بهتون هشدار بدم.» نوعی احساس غرور یا چیزی شبیه آن به من دست داده بود. در‌حالی‌که کسی باید به من می‌گفت: «هی رفیق! وقتی دو روز دیگه حتی نتونستی غذا بخری، حالی‌ات می‌شه غرور یعنی چی!»۳اکتبر۲۰۰۸؛ هجوم مردم به بانک‌ها برای برداشت وجهپروفسور گیلفی مگنسون (Gylfi Magnússon) حوالی ظهر در برنامه نشنال نیوز حاضر می‌شود و می‌گوید: «بانک‌ها ورشکست شده‌اند. ارز کافی برای تهیه کالاهای روزمره نداریم.» همان موقع ایسلندی‌ها با برداشت پول نقد به‌مبلغ ۵.۵میلیارد کرونا ایسلند به این خبر واکنش نشان دادند. این مقدار ۲۷ برابر برداشت عادی پول در یک روز در ایسلند بود.– جرد بیبلر؛ ۳اکتبر۲۰۲۱نگاهی به گذشته بیبلر؛ از وال‌استریت تا لندزبنکیدر سال ۲۰۰۴، بیبلر تصمیم گرفت از خیرِ شغل پراسترسش در وال‌استریت بگذرد و به ایسلند نقل‌مکان کند. در ایسلند، در لندزبنکی (Landsbanki)، یکی از بانک‌های بسیار بزرگ این کشور، مشغول به کار شد. با‌این‌حال درست سرِ بزنگاه، چند روز قبل از آنکه هر سه بانک بزرگ این کشور در اکتبر‌۲۰۰۸ سقوط کنند، کارش را ترک کرد. بعدازآن، به گروه FME پیوست که درباره سقوط این بانک‌ها تحقیق می‌کرد.هریک از این سه بانک به بزرگی شرکت انرژی انرون (Enron) بودند و تأثیر فروپاشی آن‌ها روی ساکنان این کشور که به ۳۵۰هزار نفر هم نمی‌رسیدند، به‌اندازه‌ای عظیم بود که انگار ۳۰۰ بانک بزرگ در کشوری به‌ وسعت ایالات متحده سقوط کرده‌اند. بازار سهام به‌اندازه ۹۷درصد سقوط کرد و ارزش کرونا، واحد پول ایسلند، به نصف رسید. مردم شروع به انباشت کالا کردند و سوپرمارکت‌ها خالی شد. بسیاری از افراد مجبور بودند برای خریدن غذا ساعت‌ها صف بکشند.بیبلر می‌گوید:تصور کنید به‌طور کاملاً ناگهانی با موجودی حساب بانکی‌تان، فقط بتوانید یک‌دهم چیزی را بخرید که همیشه می‌خریدید. این اتفاق فقط در یک هفته رخ داد. فکر کنید چه احساسی به آدم دست می‌دهد؟ دیگر نه می‌توانم به خارج از کشور سفر کنم، نه می‌توانم ماشین بخرم.رئیس بانک مرکزی مدام هشدار می‌داد اگر نتوانیم این مشکل را حل کنیم، باید منتظر ۳۰ سال هرج‌ومرج در این کشور باشیم. فکر می‌کنم حق با او بود. در همین یک هفته، هرکدام از ما به یک «مکس دیوانه» تبدیل شده بودیم (مکس دیوانه شخصیت اصلی فیلمی به همین نام ساخته جرج میلر است).قفسه‌های سوپرمارکت‌ها خالی بود و حتی نمی‌دانستید وعده بعدی غذایتان را چطور فراهم خواهید کرد. در این وضعیت، حتی نمی‌توانید مطمئن باشید پول در کیفتان فردا صبح برای خریدن چیزی کافی خواهد بود یا نه. فکر می‌کنم این یعنی فروپاشی واقعی کل جامعه.در ماه‌های پس‌ازآن، تورم سالانه به ۱۴درصد و نرخ بهره به ۱۵درصد رسید؛ درحالی‌که تولید ناخالص داخلی به‌معنای واقعی کلمه به ۱۰درصد سقوط کرد و کشور را به خاک سیاه نشاند. نرخ بیکاری پنج برابر شد. کشوری که ازنظر شاخص صلح جهانی به‌عنوان صلح‌آمیزترین کشور جهان شناخته شده بود، به جایی زشت و کریه تبدیل شد.بیبلر می‌گوید:حال‌وهوای خیابان‌های ایسلند خشونت‌آمیز و ترسناک بود. واقعاً از آن می‌ترسیدم. مردم هرروز دربرابر مجلس تجمع می‌کردند، فریاد می‌زدند، دیگ‌ها و ماهی‌تابه‌هایی آورده بودند و بر آن‌ها می‌کوبیدند، آتش روشن می‌کردند و سروصدا به راه می‌انداختند. بیش‌از‌حد عصبانی بودند.این سه بانک بزرگ در کشوری کوچک چه کردند که دارایی‌هایشان به ۱۱ برابر اندازه اقتصاد کشور افزایش یافت؛ به‌طوری‌که وقتی سقوط کردند، کشور به مرز هرج‌ومرج رسید؟ به‌نوشته بیبلر در کتاب مشهورش با عنوان راز ایسلند: داستانی ناگفته از بزرگ‌ترین کلاه‌برداری جهان (Iceland’s Secret: The Untold Story of the World’s Biggest Con)، ترکیبی از حرص‌و‌طمع و بی‌کفایتی و تقلب باعث شد این اتفاق رخ دهد.صلح‌طلب‌ترین کشور دنیا چگونه در بدهی فرورفت؟ایسلند کشوری بسیار غیرعادی است. با وجود داشتن فقط ۳۵۰هزار نفر جمعیت، تمام امکاناتی که کشوری بزرگ و پیشرفته باید داشته باشد، د‌راختیار دارد: از حکومت مستقل گرفته تا خدمات گمرکی و بازار سهام و صنعت. اقتصاد ایسلند سال‌ها برپایه ماهی‌گیری و ذوب آلومینیوم بنا شده بود؛ اما بعد از تجدید ساختار بخش بانکداری آن در سال ۲۰۰۱ و خصوصی‌سازی آن‌ها، مقادیر زیادی ارز به کشور سرازیر شد. این بانک‌ها برای به‌دست‌آوردن املاک خارج‌ازکشور و برندهای مُد و تیم‌های فوتبال خارجی خرج‌های زیادی کردند که باعث شد ایسلند بدهی زیادی بالا بیاورد.بیبلر توضیح می‌دهد:به‌یک‌باره ایسلند با بازار بدهی بزرگی روبه‌رو شد و بیشترین قسمت آن را بدهی تجاری تشکیل می‌داد که بازدهی بسیار زیادی داشت. بانک‌های تازه‌خصوصی‌سازی‌شده کشور تشنه رشد بودند و درست مانند یک کدو تنبل، تقریباً یک‌شبه رشد کردند.با گذشت فقط ۷ سال، این بانک‌ها ۲۰ برابر بزرگ‌تر شدند و تا سه‌ماهه دوم سال ۲۰۰۸، بدهی ملی به ۵۰میلیارد یورو افزایش یافت که معادل ۱۶۰هزار یورو به‌ازای هر مرد و زن و کودک بود.با رونق اقتصاد و جهش بازار سهام که ۴درصد سود در هر ماه عاید سرمایه‌گذاران می‌کرد، تعجبی نداشت که هیچ‌کس به هشدارهای موجود در گزارش‌های شوم سال ۲۰۰۶ توجهی نکند. این گزارش‌ها را صندوق بین‌المللی پول و شرکت خدمات مالی مریل لینچ منتشر می‌کردند.عملکرد عجیب‌وغریب لندزبنکیبا اینکه بیبلر خودش تا حدی به رفتار خونسردانه سوق پیدا کرده بود، از بی‌کفایتی و بی‌خیالی همکارانش و لندزبنکی وحشت می‌کرد. آنان همه کارها را با داده‌هایی که دستی وارد می‌کردند، انجام می‌دادند و تعداد انگشت‌شماری از آنان می‌توانستند حتی مفاهیم ابتدایی مانند تسویه‌حساب‌های T+۳ را درک کنند که به‌معنای تسویه معامله اوراق بهادار در مدت ۳ روز است.بیبلر می‌گوید: به نظرم این وضعیت کاملاً نابسامان بود.از بیبلر خواستند مدیریت یک صندوق پوشش ریسک با سرمایه ۲۰۰‌میلیون‌یورویی را برعهده گیرد؛ در‌‌حالی‌که خود بانک (صاحب صندوق) راهی برای محاسبه دقیق میزان موجودی روزانه صندوق نداشت. بیبلر می‌گوید:تنها راهی که می‌توانستیم این کار را انجام دهیم، این بود که یک صفحه اکسل ایجاد کنیم و در پنج یا شش جای مختلف اعداد و ارقام مربوط به دارایی‌های مختلف صندوق را بررسی و سپس آن‌ها را در آن فایل اکسل کپی‌پیست کنیم.در جایی دیگر، بیبلر متوجه شد که اعضای تیم فروش همه ارقام درج‌شده در بروشور یک صندوق سرمایه‌گذاری را از کرونا ایسلند به یورو تبدیل می‌کنند. آنان برای این کار از روش یافتن (Find) و جای‌گذاری (Replace) استفاده می‌کردند؛ بدین‌صورت که ابتدا عبارت «کرونا» را می‌یافتند و سپس آن را با «یورو» جایگزین می‌کردند. هدف تیم فروش از این کار، جذب سرمایه‌گذاران آلمانی بود؛ اما غافل از اینکه این صندوق فقط به این دلیل بازدهی زیادی داشت که از کرونا ایسلند استفاده می‌کرد. ظاهراً هیچ قانونی در این بانک حکم‌فرما نبود.آخرینِ آن‌ها هم زمانی بود که مدیر بیبلر به او دستور داد در سه نوبت جداگانه هر‌بار ۵‌میلیون یورو به چند حساب بانکی ناشناس و بدون هیچ سندی واریز کند. بیبلر می‌گوید:بعد از اینکه این کار را انجام دادم، در مدت چند روز، دوباره از من خواستند ۵میلیون یورو دیگر هم واریز کنم و بعد از آن مجدداً ۵میلیون یورو دیگر واریز کردم. این شد که درمجموع، ۱۵ میلیون یورو بدون هیچ سندی به چند حساب بانکی در نروژ فرستادیم.جالب این‌‌جاست که مدتی بعد مدیر همان کسی که از بیبلر خواسته بود پول‌ها را واریز کند، درباره نقل‌وانتقالات غیرعادی شروع به پرس‌وجو می‌کند و آقای مدیر هم همه‌چیز را گردن بیبلر بیچاره می‌اندازد. بیبلر به‌طور غیرمستقیم از این موضوع خبردار می‌شود و همان موقع تصمیم به استعفا می‌گیرد. بیبلر به‌یاد می‌آورد:آخرین روزی که آن‌جا بودم، جمعه ۳اکتبر بود. بانکی که در آن کار می‌کردم، سه‌شنبه هفته بعد، یعنی ۷اکتبر، سقوط کرد.۳اکتبر‌۲۰۰۸صندوق بین‌المللی پول با ایسلند تماس می‌گیرد: هفته بعد می‌خواهیم تیمی را به آن‌جا بفرستیم.هم‌زمان بانک کاوپینگ (Kaupþing) ۱۰میلیارد کرونا (معادل ۸۸میلیون دلار) به هلدینگ مارپل در خارج از کشور انتقال می‌دهد.و من آخرین روزی بود که در لندزبنکی کار می‌کردم؛ روز جهانی کیک (۲۶نوامبر برابر با ۵آذر، روز جهانی کیک است).– جرد بیبلر، ۳اکتبر۲۰۲۱بحران آشکار می‌شوددر اواسط سپتامبر‌۲۰۰۸، بحران به‌سرعت شیوع پیدا کرد و تمام بازارهای مالی در دنیا شوکه شدند. در ۱۵سپتامبر، برادران لمن، چهارمین بانک بزرگ وال‌استریت و مؤسسه مالی آمریکایی مریل لینچ سقوط کردند. فردا و پس‌فردای آن روز هم به‌ترتیب سقوط AIG، شرکت بسیار بزرگ بیمه آمریکا و HBOS، بزرگ‌ترین مؤسسه وام مسکن در ایالات متحده، اتفاق افتاد.بانک‌های ایسلند درست مانند مهره‌های دومینو یکی بعد از دیگری سقوط کردند: گلینتر در ۶اکتبر، لندزبنکی در ۷اکتبر و کاوپینگ در ۹اکتبر. فقط در یک هفته، ۹۰درصد از بخش مالی نکول کرد و جای تعجبی ندارد که بانک‌ها با ۲۰ برابر حالت عادی برداشت پول نقد مواجه شدند. کرونا به‌سرعت ارزش خود را از دست می‌داد و بیبلر به‌سرعت به فرانسه سفر کرد تا بتواند از خودپردازهای آن‌جا تاحدممکن یورو نقد دریافت کند.ازآن‌جا‌که بیبلر کارش را چند روز قبل از سقوط ترک کرده بود، مشمول تأمین اجتماعی نمی‌شد و صندوقی که پس‌اندازش در آن بود، هم مسدود شد. شش ماه طول کشید تا دوباره به پولش دسترسی پیدا کرد.بیبلر می‌گوید:حتی به پول نقدی که در بانک داشتیم و پول ملی خودمان بود، نمی‌توانستیم دسترسی پیدا کنیم. در حساب بانکی معمولی‌ام، شاید فقط به‌اندازه ۱,۰۰۰ دلار کرونا داشتم. واقعاً وحشتناک بود.در ایسلند، کل مبلغ وام مسکن با تورم به‌سمت بالا تنظیم می‌شود. همین امر باعث شد ۲۰درصد سهمش از خانه که با همسرش، هولدا، در آن زندگی می‌کرد، یک پاپاسی هم نیرزد. ناگهان ارزش وامی که ۸۰درصد سهم خانه را تشکیل می‌داد (۲۰درصد از سهم خانه به بیبلر تعلق داشت و ۸۰درصدش را وام گرفته بود)، به ۱۱۰ یا ۱۲۰درصد رسید. مجبور شدند کسی را پیدا کنند که خانه را بگیرد و خودش وام مسکن را پرداخت کند. چیزی هم به بیبلر نمی‌رسید:هر دو را به آن‌ها دادیم: هم کلیدهای خانه و هم وام را. آن‌ها همه‌چیز را گرفتند.بیبلر در کتابش می‌گوید آن‌قدر فقیر بودیم که مجبور شدیم سوسیس گوشت اسبِ آب‌پزشده بخوریم.او به‌یاد می‌آورد:وقتی شام می‌خوردیم، سعی می‌کردم به همسرم لبخند بزنم؛ اما بو و مزه و مخصوصاً بافت تکه‌های بزرگ چربی اسب که از لابه‌لای برش‌ها بیرون زده بود، فراتر از حد تحمل بود. این به من می‌گفت دیگر به آخر خط رسیده‌ایم.تحقیقات آغاز می‌شودبعد از شش ماه بیکاری، بیبلر در تیمی ۱۶نفره در سازمان نظارت مالی FME که روی بررسی دلایل سقوط کار می‌کرد، مشغول به کار شد. او دو سال تمام صفحات اکسل را بررسی کرد تا شواهد آنچه اتفاق افتاده بود، کنار هم بچیند و نتیجه‌گیری کند. تا زمان حضور در دفتر دادستان ویژه در ریکیاویک، او و تیمش ۳۰ پرونده جنایی را بررسی کردند.به‌زودی مشخص شد که این بانک‌ها به‌مدت یک دهه یا بیشتر، مشغول کلاه‌برداری‌های گسترده در بازار بودند. هر سه بانک سهام خود را از بازار می‌خریدند تا قیمت آن را بالا نگه دارند. در بسیاری از روزهای آن سال‌ها، خود این سه بانک بزرگ‌ترین خریداران بازار بودند. کاوپینگ که از همه بزرگ‌تر بود، ۱.۲۵میلیارد دلار از سهام خودش را یک سال قبل از سقوط خریده بود؛ درحالی‌که ارزش بازار آن فقط ۵میلیارد دلار بود.بیبلر می‌گوید:شوکه شده بودم. باور نکردم. نمی‌خواستم باور کنم.می‌دیدم این افراد هرروز وارد بازار می‌شدند و به‌معنای واقعی کلمه گاهی کل حجم معاملات روزانه را می‌خریدند… وقتی به سال‌ها قبل فکر کردم و آن رفتارها را به‌یاد آوردم، این موضوع تا حدی جهان‌بینی مرا تغییر داد.برای پنهان‌کردن این حجم عظیم از سهام، بانک‌های یادشده شرکت‌هایی جعلی ایجاد کردند و به آن‌ها وام‌های کلان دادند تا این سهام‌ها را بخرند. این مشخصاً کلاه‌برداری بود. تا زمانی که آن‌ها به قرض‌گرفتن از خارج از کشور ادامه می‌دادند و رشد می‌کردند، می‌توانستند به خرید سهام ادامه دهند تا قیمت تعیین‌شده را هرجا که دوست داشتند، حفظ کنند.این فروپاشی به‌دلیل حجم زیاد سرمایه‌گذاری خارجی در ایسلند به رویداد بزرگ بین‌المللی تبدیل شد. حدود ۳۰۰هزار نفر از مردم انگلستان متضرر شدند و فقط شوراهای محلی بریتانیا ۸۴۰میلیون پوند سرمایه‌گذاری را برآورد کردند.متأسفانه از یک سو ایسلند کشور کوچکی بود و از سوی دیگر طراحان این برنامه دستشان در یک کاسه بود؛ به‌همین‌دلیل، کسی تمایل چندانی به محاکمه مجرمان نداشت. تا سال ۲۰۱۱، تعداد افرادی که بیبلر با آنان کار می‌کرد، به سه نفر کاهش یافت. مشاور کل حقوقی ایسلند به بیبلر گفت:دیگر به شما یا تیم تحقیقاتی نیاز نداریم. ساده‌لوح نباشید! هر جنایت مالی که این‌جا اتفاق افتاد، تبعات سال ۲۰۰۸ بود. دیگر هرگز رخ نخواهد داد.چاره‌ای برای بیبلر نماند جز اینکه کارش را ترک کند.هیچ عدالتی برقرار نشدمشاور درست می‌گفت. بیبلر ساده‌لوحانه انتظار داشت که این افراد با دوره‌های طولانی حبس مواجه شوند؛ زیرا تصور می‌کرد برای هریک از جنایاتشان حداکثر مجازات، یعنی ۶ سال حبس را در نظر می‌گیرند.فکر می‌کردم این بدبخت‌ها که چنین سوءاستفاده‌ای از بازار کرده بودند، با احتساب ۵۰ معامله در هرروز و ۲۲۰ روز معاملاتی در هر سال و درمجموع به‌مدت ۵ سال، اگر همه را در ۶ سال حبس ضرب کنم، جمع مدت زندانی‌شدنشان به ۱,۰۰۰ سال می‌رسد یا چیزی در همین حدود.وقتی بیبلر فهمید دادستان‌ها هزاران جرم را فقط با یک اتهام پوشش می‌دهند و حداکثر مجازات آن فقط چند سال است، مات و مبهوت ماند. برای مثال، محاکمه بانک کاوپینگ به این صورت بود: ۹ مدیر اجرایی به جرم سوءاستفاده از بازار متهم شدند و شواهد به‌وضوح نشان داد که بین سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸، آنان در خرید ۴۲درصد از کل سهام خودشان در ایسلند و ۳۱درصد از سهام در سوئد نقش داشتند.با اینکه این جنایات بسیار بزرگ بودند و درنتیجه آن‌ها ۳۰,۰۰۰ نفر سرمایه‌گذار بانکی نابود شدند، تنها ۷ نفر از ۹ نفر در سال ۲۰۱۵ در دادگاه منطقه‌ای ریکیاویک محکوم شدند و دوران محکومیت آنان از صفر تا چهارونیم سال زندان بود.همه مدیران عامل و مدیران اجرایی این سه بانک بزرگ و مؤسسه‌های مرتبط با آن‌ها که شامل ۲۹ مرد و ۲ زن بودند، در‌مجموع به‌ ۹۹ سال زندان محکوم شدند که به‌طور متوسط برای هریک از آن‌ها بیشتر از ۳ سال و ۲ ماه نشد. همین مجازات ساده همه جرائم مختلفی که مرتکب شده بودند، از معاملات داخلی تا دست‌کاری بازار را پوشش داد.بیشتر آنان پس از گذراندن دوران محکومیت در زندان کویابرگیا (Kviabryggja) در بخش جرایم یقه‌سفید (بخش مربوط به جرایم افراد بلندپایه کشور)، پس از یک سال آزاد شدند.بیبلر می‌نویسد:با تغییر قانون، همین دوران کوتاه محکومیتشان هم به‌طرز مسخره‌ای کوتاه‌تر شد و پس از چند ماه، دوباره با هلیکوپترهایشان کنار همسرانشان رفتند و در بهترین رستوران‌های ریکیاویک غذا صرف کردند.نخست‌وزیر ایسلند هم در دادگاه ویژه به‌دلیل سهل‌انگاری در مسئولیت‌هایش مجرم شناخته شد؛ اما از زندان نجات یافت. او بعدها سفیر ایسلند در ایالات متحده شد!بیبلر بر این باور است مجازات‌هایی که برای چنین افرادی در نظر می‌گیرند، با جنایاتشان هیچ تناسبی ندارد.او می‌گوید:من از زندانی‌شدن مردم خوشحال نمی‌شوم. می‌دانید، از آن آدم‌هایی نیستم که مجازات افراد برایم هیجان داشته باشد. با‌این‌حال، پیامی که از این ماجرا دریافت می‌کنیم، وحشتناک است.ظهور بیت کوینبیت کوین اندکی بعد از فروپاشی صنعت بانکداری ایسلند متولد شد و استخراج ارزهای دیجیتال به‌لطف انرژی ارزان و کاملاً تجدیدپذیر انرژی زمین‌گرمایی و برق‌آبی این کشور به صنعتی درخورتوجه تبدیل شد. برخی برآوردها نشان می‌دهد که ۸درصد از کل بیت کوین‌های موجود در ایسلند استخراج شده است.بیبلر فکر می‌کند هنوز خیلی زود است که بگوییم شفافیت بنیاد بلاک چین‌ها می‌تواند به کاهش فساد کمک کند.او می‌گوید:به‌نظر من، کریپتو هنوز در مراحل اولیه کارش قرار دارد. نمی‌دانم به کجا خواهد کشید؛ اما فکر می‌کنم ایده‌ها و پیشرفت‌های جذاب زیادی در این مسیر وجود خواهد داشت که نمی‌توانیم آن‌ها را پیش‌بینی کنیم. دورانی که در آن هستیم، شبیه به سال ۱۹۹۴ است که استفاده از نت‌اسکیپ (Netscape) عمومی شد.فکر می‌کنم چیزی در همه این‌ها وجود دارد؛ اما هنوز مطمئن نیستم چه‌ چیزی ممکن است باشد.باوجوداین، او اطمینان دارد که سقوط دیگری در راه است. او این کتاب را با هشدار درباره این موضوع به‌پایان می‌رساند که فروپاشی مالی ایسلند نتیجه چشم‌پوشی بر فساد بود تا ماشین صنعت مالی پول را بیرون بکشد. آخرین بند کتاب بیبلر این است:با وجود حوادث ویرانگر سال ۲۰۰۸، اژدهای بازارهای به‌شدت فاسدِ مالی هنوز کشته نشده است… ایسلندِ سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۸ پیش‌درآمدی از جاذبه‌های پیش‌ِ رو برای بازارهای بزرگ جهان است. امروز درست به همان تفکر دهه ۱۹۳۰ برگشته‌ایم و فکر می‌کنیم جنگ بزرگ به‌پایان رسیده است… ساده‌لوحانه از ۲۰۰۸ به‌عنوان بحران مالی جهانی یاد می‌کنیم، انگار که فقط همین یکی بود و دیگر تکرار نخواهد شد؛ در‌حالی‌که بحران مالی جهانی دوم تقریباً به‌طور قطع دارد در افق پدیدار می‌شود. ما روی بمب ساعتی نشسته‌ایم.درست قبل از اینکه مصاحبه را به انتها برسانیم، با بیبلر شوخی کردیم. گفتیم سقوط مالی بعدی شاید باعث شود هر دو دوباره سوسیس گوشت اسب بخوریم. او با خنده می‌گوید: «یا خدا! امیدوارم هرگز اتفاق نیفتد. همان یک بار برای هفت پشتم بس بود!»دیدگاه شما چیست؟ با چنین پیامدهای ویرانگری که فروپاشی سیستم بانکی بار می‌آورد، آیا می‌توان راهی برای گذار از این سیستم ناکارآمد به ارزهای دیجیتال یافت؛ به‌طوری که آثار مخرب آن به حداقل برسد؟ لطفاً دیدگاه‌هایتان را با ما در میان بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *